معنی لقب خاقانی شیروانی

حل جدول

لقب خاقانی شیروانی

حسان العجم


خاقانی

شاعر قرن 6

واژه پیشنهادی

لقب خاقانی

حسان عجم

حسان عجم

لغت نامه دهخدا

خاقانی

خاقانی. (اِ) نوعی خربزه است در مشهد و بنام خربزه ٔ خاقانی در آنجا شهرت دارد.

خاقانی. (اِخ) احمدبن محمد خزاعی انطاکی متوفی بسال 399 هَ. ق. صاحب کتاب «التاریخ الخاقانی » است و مسعودی از او در مروج الذهب نام برده است. (از کشف الظنون).

خاقانی. (اِخ) ایاس پاشازاده محمد بک متوفی بسال 1015 هَ. ق. او راست: «الحلیه النبویه» یا «حلیه ٔ شریفه » و تاریخ نظم آن 1007 میباشد. وی از شعرای عثمانی است و اشعارش همه به ترکی است. (از قاموس الاعلام ترکی ج 3) (کشف الظنون).

خاقانی. (اِخ) عبداﷲبن محمدبن یحیی بن عبیداﷲ ابن یحیی مکنی به ابوالقاسم. وزیر مقتدر خلیفه ٔ عباسی بود که بسال 313 هَ. ق. مقتدر او را از وزارت عزل کرد و ابوالعباس احمدبن عبیداﷲ خصیبی را بجای او نشاند (از خاندان نوبختی چ عباس اقبال ص 184).

خاقانی. (اِخ) ابراهیم دربندی. رجوع به ابراهیم دربندی شود.

خاقانی. (ص نسبی) منسوب به خاقان. مجازاً بمعنی لایق خاقان و خاقان مآب می آید.

خاقانی. (اِ) نوع مخصوصی آجر است که از آجر نظامی بزرگتر میباشد و برای پلکان بکار میرود.


شیروانی

شیروانی. [شیرْ] (حامص مرکب) شغل شیروان. شیربانی. (یادداشت مؤلف). رجوع به شیروان شود.

شیروانی. [شیرْ] (ص نسبی) منسوب و متعلق به ملک شیروان. (ناظم الاطباء). از مردم شیروان. (از یادداشت مؤلف). رجوع به شیروان شود.

شیروانی. [شیرْ] (اِخ) دهی است از بخش شاهپور شهرستان خوی. سکنه ٔ آن 172 تن و آب آن از چشمه و باران. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).

شیروانی. (اِ) خرپشته ای که به روی سقف خانه بنا می کنند. (ناظم الاطباء). سقفی پوشیده از تنکه ٔ آهن یا آهن سفید و حلبی به شکل خرپشته. (یادداشت مؤلف). || نوعی خیمه ٔ چهارگوشه. (فرهنگ فارسی معین).

معادل ابجد

لقب خاقانی شیروانی

1471

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری